برای مشاهده یافته ها از کلید Enter و برای خروج از کلید Esc استفاده کنید.

داستان کوتاه شنل قرمزی

اگر سری به خاطرات کودکی تان بزنید حتماً رد پایی از داستان شنل قرمزی در آن می بینید.از همین رو تصمیم گرفتم نسخه انگلیسی داستان شنل قرمزی را همراه با معنی در اختیارتان قرار دهم..

داستان کوتاه شنل قرمزی

Little Red Riding Hood lived in a wood with her mother. One day Little Red Riding Hood went to visit her granny. She had a nice cake in her basket.

شنل قرمزی و مادرش در جنگل زندگی می کردند.یک روز شنل قرمزی می خواست بره و مادر بزرگ شو ببینه.او کیکی خوش مزه در سبد اش داشت.

On her way Little Red Riding Hood met a wolf. ‘Hello!’ said the wolf. ‘Where are you going?’ ‘I’m going to see my grandmother. She lives in a house behind those trees.’

در راه شنل قرمزی گرگی را دید.”سلام” گرگ گفت”گچا می ری؟” “می رم مادر بزرگ ام رو ببینم.” او در خانه ای پشت آن درختان زنگی می کند.

The wolf ran to Granny’s house and ate Granny up. He got into Granny’s bed. A little
later, Little Red Riding Hood reached the house. She looked at the wolf.

گرگ به سمت خانه مادر بزرگ دوید و مادر بزرگ را خورد.او به تخت مادر بزرگ رفت.کمی بعد شنل قرمزی به خانه رسید.او گرگ را دید.

‘Granny, what big eyes you have!’ ‘All the better to see you with!’ said the wolf.

مادر بزرگ “چه چشم های بزرگی دارید.”گرگ گفت:”که تو رو بهتر ببینم.”

‘Granny, what big ears you have!’ ‘All the better to hear you with!’ said the wolf.

“مادر بزرگ ،چه گوش های بزرگی دارید! ” گرگ گفت:” که بهتر صداتو بشنوم”

‘Granny, what a big nose you have!’ ‘All the better to smell you with!’ said the wolf

“مادر بزرگ چه بینی بزرگی دارید”گرگ گفت:”که بهتر بوی تو به مشام برسه”

‘Granny, what big teeth you have!’ ‘All the better to eat you with!’ shouted the wolf

“مادر بزرگ،چه دندان های بزرگی دارید!”گرگ فریاد زد:”که بهتر تو رو بخورم”

A woodcutter was in the wood. He heard a loud scream and ran to the house.

هیزم شکنی که در جنگل بود.صدای جیغی وحشت ناک شنید و به سوی خانه دوید.

The woodcutter hit the wolf over the head. The wolf opened his mouth wide and shouted and Granny jumped out.

هیزم شکن بر سر گرگ زد. گرگ دهانش را باز کرد و فریاد زد و مادربزرگ بیرون پرید.

The wolf ran away and Little Red Riding Hood never saw the wolf again.

گرگ فرار کرد.شنل قرمزی دیگر گرگ را ندید.

شنل قرمزی
شنل قرمزی

کلام آخر

اگر می خواهید با داستان های انگلیسی کلمات جدید این زبان را یاد بگیرد.به مقال های زیر سری بزنید:

برای دسترسی به بانک داستان کوتاه انگلیسی باید نرم افزار آموزش زبان انگلیسی شیوا را نصب و روی گوشی تان راه اندازی کنید.